نقد کتاب روایت یک مرگ در خانواده
نقد کتاب روایت یک مرگ در خانواده
یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکا

نقد کتاب روایت یک مرگ در خانواده
اثر جیمز ایجی به مناسبت صدمین سالروز تولدش
رمان «روایت یک مرگ در خانواده» در سال ????، یعنی دو سال پس از مرگ نویسنده در سن پنجاهوپنجسالگی به چاپ رسید و تا به امروز بهعنوان اثری بینقص در ذهن بسیاری نقش بسته است؛ این شرححال یکی از تأثیرگذارترین برداشتهایی است که میتوان از فقدان و مرگ عزیزان و غم و اندوه ناشی از آن داشت را در خود جایداده. داستان کتاب بهاینترتیب است که مردی به نام جِی فولِت درراه برگشت به خانهاش در ناکس ویل ایالت تنسی آمریکا در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست میدهد؛ چنین رخداد غمباری تنها جان یک نفر را نمیگیرد، بلکه تمام خوشی و رضایت یک خانواده را هم از میان میبرد. این کتاب، اثری است مملو از شوق نویسندگی، نثری غزل گونه و سرشار از احساسات و شاید به همین دلیل است که یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکا بهحساب میآید.
در یکشب فرحبخش بهاری در سال ????، در شهر ناکس ویل ایالت تنسی، جِی فولت، پدر دو کودک که مردی است نجیب و خوشقلب و کمی نیز ازلحاظ مالی با مشکل روبهرو است با زنگ تلفنی از جانب برادر مستش، رالف، از خواب بیدار میشود. در این تماس به او میگویند که پدرش با مشکل قلبی جدی روبهرو است و شاید تا صبح دوام نیاورد. جِی پس از خداحافظی از همسرش، مری، خانه را ترک میکند و درراه شاید در پس ذهنش از خود میپرسد که چه میشود اگر به همین زودیها مرگ سراغ او نیز بیاید.
جیمز ایجی در رمان «روایت یک مرگ در خانواده» که برندهی جایزهی پولیتزر نیز شده در حقیقت در قالب داستان، ماجرایی حقیقی و داستان مرگ پدرش را، آنهم زمانی که خود او تنها ? سال داشت، روایت میکند. ایجی سیر داستان را از شب مرگ پدر آغاز میکند و با توصیف مراسم خاکسپاری ادامهاش میدهد؛ سیر داستان عیناً مطابق با حقیقت است و به همین دلیل احساسات و وقایع دقیقاً همانهایی هستند که یک خانواده با مرگ ناگهانی یکی از اعضایش تجربه میکنند. رمان گرچه ممکن است ساده و سرراست به نظر برسد اما کتابی است پرعمق و با نثری قوی. تکتک شخصیتپردازیهای کتاب استادانه و در کمال صورت گرفتهاند، خصوصاً شخصیت مری. مرگ شوهر برای مری یعنی تنهایی و بیپشتوانگی و مری میداند که از حالا به بعد تنها باید به خدا تکیه کند اما درست در همین زمان و برای نخستین بار ایمان مری به وجود خدا سست میشود. به خواننده همچنین شانس شناختن اندرو، برادر مری، نیز داده میشود.
اندرو با اهانتهایی که به خدا و مذهب میکند هم بعدی فلسفی به رمان میدهد و هم سبب اختلاف میان شخصیتهای مختلف میشود. رالف در آشوب است؛ او مردی الکلی است و خود را بابت مرگ برادرش سرزنش میکند و مدام با جایگاه تهی از احترامی که در خانواده دارد در کلنجار است. شخصیت دیگر، خالهی مری است که زنی است سرشار از مهر و محبت و البته سرسخت که ظرفیتهایش در این اوضاع نابسامان و نامتعادل مورد آمایش قرار میگیرند. در این شخصیتهاست که مرز میان عشق و نفرت شکل میگیرد و ایجی آغاز به تصحیح و درک عواطفش که گهگاه حتی زبان از توصیفشان قاصر است، میکند.
در مرکز این دایرهی احساسات اما خود ایجی است که ایستاده؛ ایجی خود را به یاد میآورد، پسری جوان و با عنوان روفوس فولت. روفوس پسری است قابلاطمینان و کمرو؛ حالا اگرچه پدر را یکشبه ازدستداده اما بهتدریج به درک بیشتری از رابطهی میان پدر و پسر میرسد. تلاشهای روفوس برای درک فقدان پدر به بیمیلی نسبت به این موضوع میانجامد. یادآوری خاطراتی که روفوس با پدر دارد به خلق چنان زیباییای میانجامد که تنها در رمانهای آمریکایی شاهدش هستیم.
«روایت یک مرگ در خانواده» چه ازنظر روانشناختی و چه ادبی شاهکار است. توجه خاصی که در این رمان به تفاوت فکر، گفتار و عمل شده سبب میشود تا شاهد تاروپود و اساس حقیقی انسان بودن باشیم. این رمان شاید یکی از قویترین و شخصیترین رمانهایی باشد که میخوانید؛ باید گفت که نویسنده از عمد رمان را به تجربیات خود نزدیک کرده تا بتواند از اسرار مرگ وزندگی، باور و بیاعتقادی و چنین مسائلی که شاید همهی ما تا حدی با آنها درگیریم پرده بردارد.
دربارهی نویسنده
جیمز روفوس ایجی که در خانه او را بانام روفوس صدا میزدند زادهی ???? میلادی ناکس ویل تنسی است. پدرش، جیمز ایجی، یا همان جِی، در طول عمرش شغلهای مختلفی را امتحان کرد و حتی مدتی در کسبوکار خانوادگی همسرش که ساختوساز بود مشغول به کار بود. جیمز که نزدیک به شش سال داشت، پدرش درراه برگشت از عیادت پدر بدر بستر مرگش در یک حادثهی رانندگی از دست رفت. ماشین چند دور چرخیده بود و جیمز در جا کشتهشده بود. این تصادف و عواقبی که به دنبال داشت گویی به حافظهی ایجی سنجاق شده است. در سنین نوجوانی ایجی رابطهی نزدیک با یک کشیش به نام پدر جیمز فلای پیدا کرد. پدر بعدها راهنمای او شد. ایجی در سال ???? از آکادمی فیلیپس فارغالتحصیل شد. در دانشگاه هاروارد به تحصیل ادامه داد و زیر نظر منتقد برجسته و سرشناس، آی. اِی. ریچاردز به تحصیل ادبیات مشغول شد. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، همکاری پرثمر اما پرتنشی را با مجلهی فورتون آغاز کرد.
در سال ????، ایجی برای ما مویت به آلاباما سفر کرد و عکاس مشهور واکر ایوانس نیز همراهش بود؛ آنها میرفتند تا دربارهی وضعیت کشاورزان فقیر و مشکلاتشان گزارش تهیه کنند. ایجی در همین باره دستبهقلم شد اما نوشتهاش از جانب مجلهی فورتیون رد شد؛ همکاری با ایوانس نیز به جایی نرسید اما برخلاف تمام مخالفتهای اول راه، اثرش با عنوان «بگذارید مردان مشهور را تحسین کنیم» در سال ???? منتشر شد. او هم داستاننویسی میکرد و هم بهنقد از چند فیلم و فیلمنامه، ازجمله ملت، ملکهی آفریقایی و شب و شکار دستبهقلم شد. ایجی درحالیکه با اعتیاد به الکل و مشکلات قلبی درگیر بود بالاخره توانست رمانش را که دربارهی مرگ پدرش بود با عنوان «روایت یک مرگ در خانواده» به اتمام برساند. در ماه مه سال ????، تنها دو روز پیش سی و نهمین سالمرگ پدرش، ایجی در اثر حملهی قلبی در شهر نیویورک از دنیا رفت. این رمان بعد از مرگ او در سال ???? منتشر شد و یک سال بعد توانست جایزهی پولیتزر را از آن خود کند.
این کتاب توسط انتشارات شورآفرین و با ترجمهی شیرین معتمدی منتشر شده است. مشاهده و خرید کتاب از (فروشگاه کتاب کاواک)